میخ آخر بر تابوت اینترنت ایران زده شد، حالا چی؟ - قسمت اول
مسئولیت اجتماعی متخصصان حوزه فناوری در جایی که دولت بر تابوت اینترنت ایران میخ آخر را زده چیست؟ در برابر شبکه ملی اطلاعات یا اینترنت ملی چه کنیم؟
۲۵ آبان ۹۸ دسترسی ایران به اینترنت جهانی قطع شد. این نوشته، برای توضیح بدیهیات مثل اینکه چرا قطع کردن اینترنت بد است یا شکایت از خسارات وارده در زمان قطعی اینترنت نیست. نکته این است که دولت در این بازی، دست بالا را دارد و حتی حق انحصاری مربوط به تامین ارتباطات، یکی از منابع درآمدی دولت است.
در این نوشته میخواهم از مسئولیت اجتماعی مختصصان حوزه فناوری بگویم. مسئولیتی برای دفاع از آزادیهای آنلاین مردم، که حالا بعد از اقدام دولت در قطع اینترنت، سنگینتر هم شده است.

بازگشت به تعریف «اینترنت»
در طول سالهای اخیر، بحث «شبکه ملی اطلاعات» یا آنچه که «اینترنت ملی» نامیده شده از طرف افراد مختلفی مطرح شده. عدهای در حاکمیت، پیگیر به نتیجه رسیدن کامل آن هستند.
بخشی از این پازل، خدمات ارائه شده و بخشی دیگر زیرساختی است که خدمات در آن ارائه میشود. قطع سراسری اینترنت، آزمونی بود برای میزان موفقیت تحقق رویای قطع کامل از اینترنت.
ممکن است من و شما با دولت یا اعضای شورای عالی فضای مجازی در تفسیر نتایج این آزمون، تفاوت داشته باشیم اما چیزی که روشن است این است که علیرغم وجود امکان قطع ارتباط زیرساخت شبکه کشور از اینترنت جهانی، همچنان علاوه بر عموم مردم، خدمات داخلی زیادی نیز به سرورهایی خارج از ایران وابسته هستند.
برای همین بعد از قطعی اینترنت، سازمان فناوری اطلاعات ایران در نامهای درخواست کرده تا لیستی از این سایتها و IP های خارجی تهیه شود تا احتمالاً برای قرارگیری در لیست سفید در زمان قطعیهای احتمالی بعدی مورد استفاده قرار بگیرد.
شبکه ملی اطلاعات، خوب یا بد، با سرمایهگذاری مالی و اعتباری در حاکمیت در حال پیگیری است و نکته اول هم به نظر من همین است که شرایط فعلی این شبکه را به عنوان تعریف اینترنت نپذیریم. وبلاگ بنویسید، در شبکههای اجتماعی دربارهاش حرف بزنید و برای مردم روشن کنید که «اینترنت» این نیست.
گام اول دفاع از حقوق و آزادیهای آنلاین این است که آنها را درست بشناسیم.
همین نوشته را در نظر بگیرید، پایین همین جملات یک ارجاع به توییتر است که اگر بدون VPN نوشته را مطالعه میکنید، به دلیل فیلتر بودن توییتر، احتمالاً آن ارجاع را نمیبینید.
لازم است نوشتهای کوتاه با توضیحاتی که برای همه مردم قابل استفاده باشد درباره مفهموم «اینترنت» بنویسیم و پیشنهاد میکنم هر کسی که نوشتهای را منتشر میکند، در ابتدا ضمن لینک کردن به توضیح «اینترنت» بنویسد: این نوشته را با اینترنت بخوانید حتی میتوان یک badge یا لوگو برای این حرکت در نظر گرفت.
تورو خدا #اینترنت رو قطع نکنید!!!@azarijahromi@amirnazemy#قطع_اینترنت#استارت_آپ#استارتاپ pic.twitter.com/gGM79awVAS
— Mohammad Rahi (@mrahi37) December 25, 2019
مهمه که وقتی مجری استدلال میکند که خب به ایران منتقل میکردی، بتوان از غیرعادی و بودن این به اصطلاح راه حل گفت
میدانم بعد از فیلترشدن تلگرام، عموم مردم در بیشتر مواقع به «اینترنت» متصل هستند و نه آنچه که به عنوان اینترنت معرفی میشود. با این حال لازم است با تاکید بیشتری درباره تعریف «اینترنت» بنویسیم.
نمیشود وقتی درباره «اینترنت» میگوییم درباره حریم شخصی و امنیت در اینترنت چیزی نگوییم. مدتی پیش پروژه چک لیست امنیت در اینترنت را شروع کردم و به زودی به سراغ ترجمه گنجینه
Surveillance Self-Defense از EFF خواهم رفت.
آبنبات اینترنتی برای مردم
دو سال پیش وقتی صحبت از جداسازی ترافیک داخل و بینالملل بود، از موضوع بیطرفی شبکه و اهمیتش گفتم. با آبنبات اینترنت رایگان رانتی اپلیکیشنهایی نظیر روبیکا یا پیامرسانهای داخلی که به صورت گسترده از رسانههای دولتی تبلیغ میشدند، نقض بیطرفی شبکه کلید خورد.
قطع امروز اینترنت، نتیجه تلخ آن آبنبات ظاهراً خوشمزه تفاوت قیمت اینترنت داخل و خارج است. این اولین و آخرین آبنبات اینترنتی نخواهد بود.
مهم است عوارض این آبنباتهای اینترنتی و وعدههای خوش آب و رنگ را برای مردم روشن کنیم. بعد از همین قطعی اینترنت، وزیر ارتباطات* گفت باید به سمت قانونمند شدن قطع اینترنت و وابسته شدنش به مصوبه مجلس شویم. همین موضوع یکی از آن آبنباتهاست که باید دربارهاش حرف بزنیم.
لازم نیست درباره اینکه میدانم حرف زدن مشکل را حل نمیکند توضیح بدهم. اما نکته به نظر من این است که مسئولیت ما که متخصصتریم و معنی اقداماتی نظیر «نقض بیطرفی شبکه» یا «قانونمند شدن قطع اینترنت» را بهتر متوجه میشویم این است که با صدای بلند در همین رسانههای شخصی یا حتی روزنامهها و خبرگزاریها درباره عواقب کار هشدار بدهیم، تصمیم نهایی با مردم است.
بیشتر حرف بزنیم
درباره این موضوع مهم باید بیشتر حرف بزنیم. امروز و در بخش اول این نوشته درباره مسئولیتهای اجتماعی، درباره لزوم آگاهی بخشی بیشتر با تمرکز بر تعریف اینترنت و اعلام خطرات پشت پرده تصمیمات حاکمیت گفتم. در نوشتههای بعدی از لزوم مستند کردن خسارات ناشی از این تصمیمها، راهحلهای زمان بحران و لزوم ایجاد و گسترش و آموزش در حوزه شبکه آلترناتیو مش با حداقل خدمات اطلاعرسانی و شاید ایدهپردازی برای اقدامات قابل اجرا در سناریوهای مختلف خواهم گفت. تا آن زمان، اگر درباره بخش اول این نوشته، نظری دارید، لطفاً کامنت بنویسید.
*دیگر به نظرم «وزیر ارتباطات» ترکیب درستی نیست و باید به «وزیر قطع ارتباطات» تبدیل شود