پس کی آزاد میشویم؟ پارادوکس استاکدیل
تعادل در باورهای متضاد ایمان به آزادی و پذیرش واقعیت جاری
جیم کالینز نویسنده کتاب Good to Great داستان ملاقاتش با دریاسالار جیمز استاکدیل رو تعریف میکنه.
استاکدیل از سال ۱۹۶۵ تا سال ۱۹۷۳ در زندانهای ویتنام بود و بارها (بیش از ۲۰ بار) مورد شکنجه قرار گرفت. بدون داشتن حقوق زندانیان و بدون داشتن هیچ تاریخ مشخصی از آزاد شدن و حتی بدون اطمینان از زنده بیرون اومدن از این شرایط.

استاکدیل درباره تحمل این شرایط گفته «هیچ وقت ایمانم رو به پایان داستان از دست ندادم. هرگز شک نداشتم که نه تنها بیرون میرم، بلکه در پایان پیروز میشم و این تجربه رو به رویداد تعیینکننده زندگیم تبدیل میکنم»
کالینز از استاکدیل میپرسه: «چه کسانی دوام نیاوردند؟» استاکدیل پاسخ میده: «اوه، این آسونه: خوشبینها»
کالینز گیج شده و میپرسه خوشبینها؟ نمیفهمم.
استاکدیل پاسخ میده: «خوشبینها، اونهایی که میگفتند تا کریسمس آزاد میشیم و کریسمس میومد و میرفت و بعد میگفتن تا عید پاک (Easter) میریم و عید پاک میومد و میرفت و بعد میگفتن تا عید شکرگزاری (Thanksgiving) و دوباره کریمسس و در آخر دل شکسته میمردند.
درس مهم استاکدیل
درس مهمی که استاکدیل بهش اشاره میکنه اینه: «شما هرگز نباید ایمان به اینکه در پایان پیروز میشید رو با دیسیپلین مواجهه با حقایق بیرحم واقعیت جاری، هر چه که هست، اشتباه بگیرید.»
واقعیت جاری واقعیته. هیچ تخیلی نمیتونه واقعیت جاری رو عوض کنه و حتی ایمان به پیروزی هم واقعیت تلخ فعلی رو عوض نمیکنه.
به نظر من این درس پارادوکس استاکدیل برای زندگیه. یک تضاد در باورها: باور به پیروزی و قبول واقعیت جاری (شرایط شکست) و برقراری تعادل بین این دو باور. مواجه شدن با این واقعیت که «تا کریسمس آزاد نمیشیم» و کنار اومدن باهاش در عین باور به آزادی. درباره ایده پارادوکس استاکدیل اینجا میتونید بخونید. گرچه کالینز این رو برای دنیای تجارت نقل کرده ولی به نظرم درس بزرگی برای زندگی همه ماست.