درسهایی از استیو جابز و اپل برای کسب و کار نرمافزار قسمت پنجم: آنچه که مهم است محصول است
توجه اصلی تیمها باید به «محصول» باشد. همه چیز از محصول شروع میشود. در واقع همه اقدامات دیگر در جهت بهبود عملکرد و کارایی قرار است به بهبود محصول ختم شود
محصول مهمترین است
در کتاب جابز به داستان بازگشت جابز به اپل که میرسیم، به نقل قولی قابل اعتنا از وی در اولین حضورش در اپل بعد از جدایی تلخ 12 سالهاش از اپل برخوردم.

چند سال بعد از زمانی که جابز پیکسار را خرید اولین محصول فیلم بلند آنها (مشترک با دیزنی) داستان اسباب بازی 1 بود. نتیجه؟ پیکسار که در آستانه نابودی بود، به اوج رسید. شرایط قراردادش با دیزنی را تغییر داد. سهامش را به عموم عرضه و بعد جابز آن را تبدیل به یک برند شاخص در حوزه انیمیشن کرد.
خلاصه داستان از این قرار است که هنگام بازگشت جابز به شرکت خودش (که از آن به نوعی اخراج شده بود) سهام اپل در بدترین وضعیتش قرار داشت و شرکت عملاً در حال نابودی بود. جابز برمیگردد تا اپل را نجات دهد.
... به محض ورود -با شلوار کوتاه، کفش کتانی و یک یقه اسکی سیاه- جلسه را به سبک پر انرژی خودش شروع کرد. گفت: «خب، به من بگویید مشکل کجاست؟» پچ پچها بالا گرفت ولی او خیلی زود جمعش کرد: «محصولات!» و سپس سوال دوم را پرسید: «خب، محصولات چه مشکلی دارند؟» چند تلاش نافرجام برای پاسخ دادن به این پرسش شکل گرفت تا اینکه باز خودش وسط پرید و پاسخ صحیح را داد، آن هم با فریاد: «محصولات افتضاحند! هیچ جذابیتی ندارند!»
بقیه داستان را همه ما کم و بیش میدانیم. بازگشت جابز یک موفقیت خیرهکننده برای اپل به همراه داشت. موفقیتی که مسیر تعدادی از محصولات و خدمات حوزه فناوری مثل گوشیهای تلفن همراه، تبلتها، نحوه ارائه موسیقی و دستگاه پخش موسیقی، برنامههای موبایل و ... را به کل تغییر داد.
قبلاً در همین سری نوشتهها از اهمیت پرداختن به جزئیات و زوایای پنهان محصولات نوشتم. حالا میخواهم اشاره کنم اگر بهترین تیم بازاریابی و بهترین تیم فنی و مناسبترین بازار و تاثیرگذارترین تبلیغات را داشته باشید اما محصول شما به اندازه کافی متمایز و خوب نباشد، شکست خواهید خورد.
در همین رابطه بخوانید:
چطور بفهمیم که با نرمافزارمان یک مشکل واقعی را حل کردهایم؟