وقت صحبت درباره افسردگی و بیانگیزه بودن برنامهنویسان فرا رسیده
شغل برنامهنویسی مثل هر شغل دیگری علاوه بر خطراتی که برای جسم ممکن است ایجاد کند تاثیراتی بر سلامت روان هم دارد. مواردی مثل اضطراب و استرس و افسردگی
چند سال پیش مطلبی نوشتم درباره سلامت برنامهنویسان و به چند نکته که به سلامت جسمی برنامهنویسها کمک میکنه اشاره کردم. اما شغل برنامهنویسی مثل هر شغل دیگه میتونه برای سلامت روان هم مخاطراتی داشته باشه. بیاید چند موردش رو با هم بررسی کنیم:
- افسردگی: یکی از شایعترین مشکلات مرتبط با سلامت روان در روزگار ماست. لزوماً ربطی به شغل برنامهنویسی نداره و ممکنه برای هر کسی در هر شغلی پیش بیاد اما برنامهنویسها به دلیل کار در شرایط دائمی معمولاً استرسزا، خیلی در معرض این آسیب هستند. موضوع افسردگی اینقدر مهمه که امسال موضوع اصلی روز جهانی بهداشت بوده

انواع اضطراب: همون شرایط استرسزا که به ذات کار برنامهنویسها مرتبطه، ممکنه شرایط رو برای درگیر شدن با انواع اضطراب فراهم کنه. یکی از شایعترین اضطرابها که اغلب دچارش میشیم OCD یا اختلال وسواس فکری-عملی است که باعث میشه ذهنمون همیشه درگیر نظم در امور جزئی باشه
- کنترلگرایی: تعجبی نداره به دلیل اینکه مجبوریم همه روزه، با ماشینها صحبت کنیم و شرایطشون رو کنترل کنیم تا خرابکاری نکنند، تبدیل بشیم به یک آدم کنترلگرای افراطی (Control Freak) و تلاش کنیم همه چیز و همه افراد اطرافمون رو مثل کدها کنترل کنیم
- خستگی ذهنی و بیانگیزه شدن: هر روز یک تکنولوژی جدید، یک روش جدید، یک فریمورک جدید. همیشه بهروز بودن، اینها در دراز مدت به جای ایجاد چالش ذهنی موثر در افزایش کارآیی اتفاقاً باعث بیانگیزه شدن و خستگی ذهنی میشه
- انواع ترس: ترسهای ذهنی مختلف که تبدیل میشن به مهارهایی که در عمل روی تصمیمات ما تاثیر میگذارند مثل ترس از قضاوت شدن. چون مدام درگیر عرضه نرمافزار و دریافت فیدبک هستیم و خب اغلب برای بهبود کار و رفع مشکلات، به فیدبکهای منفی (گزارش باگها، ناسازگاری پلتفرمها و موارد مشابه) توجه میکنیم ناخوداگاه به قضاوت دیگران حساس میشیم
- سرزنش خود: شاید ابتلا به هر کدوم از موارد بالا که اشاره کردم به تنهایی خیلی مهم و تاسفآور باشه اما اگر فکر میکنید اینها آخرشه اشتباه میکنید. متاسفانه ترکیب اختلالات و خطراتی که برای سلامت روان ما به دلیل شغل برنامهنویسی ایجاد میشه حتی میتونه خطرناک بشه. یکیش همین سرزنش و نقد دائمی خود که حاصل سختگیری به واسطه OCD و کمال گرایی و مقایسه شدیدی که توسط خودمون، همکاران و مشتریانمون بین خروجی ما و خروجی سایرین اتفاق میافته هست
موارد دیگهای رو هم میشه به این لیست اضافه کرد و متاسفانه به دلیل اینکه بعضی از ما عادت کردیم حتی وقتی در خونه هستیم به کار فکر کنیم و یا حتی بیشتر از ساعات معمول کاری، کار کنیم حتی اثر این اختلالات و خطرات برای سلامتی روان ما بیشتر هم میشه
چه باید کرد؟
جواب اصلی اینه: کمک بگیرید اونم از یک حرفهای. خیلی خوبه که درباره مشکلات کاری یا این مدل خطرات با یک نفر دیگه صحبت کنیم. گاهی صحبت کمک میکنه، گاهی هم نیاز به درمان هست. مهم اینه که مثل سلامت جسمی به سلامت روحی هم اهمیت بدیم، براش وقت بگذاریم و اگر لازمه کمک بگیریم.
نکته مهم دیگه اینه که اگر هر کدوم از موارد بالا یا سایر مواردی که در این لیست نیست اما به سلامت روان شما آسیب میزنه رو دیدید، به فکر اینکه از پشت مانیتور و با تایپ چند کلمه در گوگل حلش کنید نباشید. البته خوندن درباره تجربه دیگران یا شنیدن از مشکلات مشابه و راهحلهایی که کمک کرده خوبه. مثلاً انجمن OSMI رو بخونید که خیلیها از مشکلاتی گفتن که من و شما هم در این طرف دنیا ممکنه باهاشون دست و پنجه نرم کرده باشیم.
بیاید در این مورد بیشتر صحبت کنیم.