چطور یک مستبد شویم؟
مسیرهای یکسان، مقصدهای یکسان
این مینی سریال مستند How to Become a Tyrant خودش جالبه. نمیگم همه باید ببینید چون قبلاً گفتم این مدل تصمیمها رو باید خودِ صدسالهمون بگیره و هر چند میشه بحث کرد که مستند تاریخی میتونه نفع متفاوتی نسبت به سریال سرگرمکننده داشته باشه اما صورت مسالهای که بابتش این مطلب رو نوشتم این نیست که چنین چیزی رو باید دید یا خیر.

عبرت تاریخی
میفرمایند اگر از تاریخ عبرت نگیریم، خودمون عبرت تاریخ میشیم. مساله جالب دیکتاتوریها اینه که همهشون فکر میکنند با بقیه همصنفیهاشون متفاوتند ولی وقتی مطالعهشون میکنی میبینی انگار یک «کتاب دستورالعمل» هست که همه [حتی ناخواسته] طبقش رفتار میکنند و تهش هم همه نتیجه یکسانی میگیرند و البته که عاقبت دیکتاتوریها دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره. این مدل همانند «دستورالعمل» بودن و مشابهتها رو جای دیگه درباره فاشیستها دیدم در کتاب How Fascism Works که انگار نه انگار مثالهای آلمان نازی و راست افراطی در لهستان یا هند رو میخونی. در واقع شوکهکننده است.
همیشه حماقت خاصی هست که تصور میکنه رفتن یک مسیر مشابه آنچه بقیه دیکتاتوریها رفتند، باعث رسیدن به مقصدی متفاوت میشه! از یک جایی به بعد در کنار زجرآور بودن شرایط، یک برزخ قابل پیشبینی و خستهکنندهای هم به وجود میاد. پایانش چیه؟ گاه با خودش، ملتی رو هم به قعر چاه عبرتهای تاریخی میبره و گاه میشه یک خاطره تلخ دور برای ملتی که مثل ققنوس «دوباره» زاده میشه.