از شنبه
وقتی مدام کارها رو به بعد موکول میکنیم چی باید یادمون بمونه؟
به تعویق انداختن کارها مسالهای است که بعضی از ما دچارش میشیم. به جای انجام کاری که باید انجام بشه، میریم سراغ انجام یک کار غیرضروری، یا غیرمهم یا باحال.
مثلاً ممکنه خوندن همین نوشته، بهانهای باشه برای به تعویق انداختن کار مهمی. که اگر این طوره پیشنهاد میکنم همینجا متوقفش کنید، برید اون کار مهم رو انجام بدین و بعد فرصتی بود بیاید ادامهاش رو بخونید.
خب اینکه دلایل به تعویق انداختن کارها چیه و برای رفعش چه کار میکرد رو من متخصص نیستم. اما دو تا چیز هست که میخوام در این مورد باهاتون به اشتراک بگذارم که شاید تلنگری باشه.
برای درک وضع جاری: سخنرانی Tim Urban در TED
خود سخنرانی قدیمی رو میتونید ببنید (زیرنویس فارسی هم داره) ولی چیزی که پیشنهاد میکنه برام جالب بود. قبلاً در نوشته «تله زمان باقیمانده» بهش اشاره کردم:

پیشنهاد ساده است: با فرض اینکه ۹۰ سال عمر [مفید؟] میکنیم روی یک کاغذ، به ازای هر سال یک ردیف و به ازای هر هفته سال یک ستون ایجاد میکنیم و هفتههای رفته عمر رو پر میکنیم.

من جدا پیشنهاد میکنم این کار رو بکنید. خودم چند سال پیش این کار رو انجام دادم اما متاسفانه کاغذی که پر کرده بودم رو از دست دادم و دوباره انجامش دادم (هنوز پر کردن تمام خانههای عمر از دست رفته تمام نشده و در وقتهای تلف شده انجامش میدم)
این کار به نظرم دیدگاه خوبی نسبت به «وضعیت جاری» میده. یعنی کمک میکنه به وضوح ببینیم چقدر جا برای مانور دادن و به تعویق انداختن داریم که خب جواب «هیچی» است :) اما برای «آینده» چی؟
برای درک وضع آینده: پنیک پیش رو
جایی این رو شنیدم و حتی نرفتم چک کنم کی گفته:
Procrastinate now, Panic later.
به نظرم خیلی موجز میگه که وضع آتی در صورت ادامه به تعویق انداختن چی خواهد بود.
این ۲ مورد درباره وضع جاری و آتی شاید تلنگری باشه برای اینکه دنبال راه حل باشیم. شما با «به تعویق انداختن» دشواری دارید؟ نظر شما چیه؟