از خودسانسوری
جامعه دوقطبی شده امروز، دنبال گفتگو نیست بلکه یار جمع میکنه برای گفتمان یا با من یا بر من.
مدتی پیش تصمیم گرفتم یادداشتهایی که برای مغز دوم با روش zettelkasten آماده کرده بودم رو عمومی کنم. یک مخزن روی گیتهاب ساختم و از آنجا که از Obsidian برای یادداشتبرداری استفاده میکردم، یک push
به مخزن کافی بود تا هر کسی که مایله بدونه چه کتابهایی خوندم یا مثلاً چه منابعی رو درباره یک موضوع خاص بررسی کردم بتونه به یادداشتهام دسترسی پیدا کنه.

زمان گذشت و گذشت و این کار به ظاهر ساده مدام به تعویق میافتاد. جایی متوجه شدم ترمز این مساله خود سانسوری است.
خود سانسوری در روزگار رونق اینترنت چیز عجیبیه. اساساً اینترنت بود که کمک کرد اقلیتها و اونها که صداشون در رسانههای سنتی به جایی نمیرسید، به سادهترین و شاید کمهزینهترین روشها یک رسانه برای خودشون ایجاد کنند و از خودشون و دیدگاههاشون بگن.
روزگار طلایی وبلاگها در ایران که بسیاری از سرویسهای خارجی یا داخلی برای ساخت وبلاگ (با موضوعات مختلف) استفاده کردند به نسل ما هم نشون داد که چطور میتونیم از این ابزار برای حرف زدن استفاده کنیم.
امروز اما نه نگرانی از قضاوت دیگران که نگرانی از شرایط عجیب روزگاری که سپری میکنیم خودسانسوری رو دوباره رواج داده. افول آزادی بیان (یا بهتر آزادی پس از بیان) از یک طرف و دو قطبی شدن جامعه (که به نظر من مورد پسند همونهایی هست که آزادی بیان رو در این سالها خفه کردند) از طرف دیگه باعث شده آدمها در بیان تفکرات خودشون محتاطتر از گذشته باشند.
جامعه دوقطبی شده امروز، دنبال گفتگو نیست بلکه یار جمع میکنه برای گفتمان یا با من یا بر من. گفتگو درباره مسائل مهم و کلیدی به گمان من برای رفع بعضی از مشکلات کمک میکنه. این نوشته که خوندید تلاش من برای پیدا کردن راهحل برای مساله خودمه تا برای زدن دستور push
به یک مخزن اینقدر نگران نباشم.